دو دو رو دو دو دو ایران
امروز هر جا رفتم مردم اونقدر عصبی و هیجانزده بودن که درست به کارم رسیدگی نمیکردن.
فروشندهها حواسشون به فروش نیست.
دم فروشگاههای صوتی تصویری شلوغ پلوغه. خیلیها، بخصوص بچهها و نوجوونا یه عالمه پرچم و رنگ و لباس و فشفشه و... خریدن که تا ایران برد بریزن تو خیابونا..
.بعضیا اصلا انگار رو ترقه نشستن!
بعضیها دارن با عجله کرکردهی مغازه رو میکشن پایین تا برن خونه برای تماشای مسابقه.
بعضیها یه تلویزون گنده آوردن محل کارشون. چه مغازهدارها و چه کارمندها(اینجوری دیگه لازم نیست مرخصی ساعتی بگیرن و از حقوقشون کم نمیشه) ..
سیبا تو راهه و میگه یه قسمت اتوبان راهبندونه. بهش گفتم دلم خنک شد:)) بیجنبه گوشی رو قطع کرد! نمیدونه با یه عالمه خوراکی منتظرشم.
سرکار و جلوی راه موقع خرید به هر کی رسیدم ازش پرسیدم به نظر شما چندچند میشن. همه روی صفر و یک و فوقش دو گل نظر میدن. حالا یا به نفع ایران ( با لحن خوشحالی) و یا به نفع مکزیک (با لحن غمگینانه) و یا مساوی.هیچکس فکر یه بازی پرگل رو نمیکنه مثلا 5-4 یا مثل ایران و مالدیو 17 -0).
ایرانیایی که همسر مکزیکی دارن کارشون دراومده:)
حواسشون باشه یه جوری کرکری بخونن که نه سیخ بسوزه نه کباب. فکر بعدها رو بکنن.
یه آقایی تو فروشگاه با لحنی عصبی گفتچه فایده، اگه ایران ببازه مردم ناراحت میشن و اگه ببره" این" دیوثها(باعرض معذرت. اینجوری گفت، منم چهکنم که امانتدار مردمم ) به اسم خودشون تمومش میکنن." بعد همه یه فحشی به "اینا" دادن که دیگه امانتداری کافیه و نگم بهتره.
یه آقایی دیگه گفت: من میدونم یکی از بچههای ما - احتمالا علی دایی- گل می زنه.
وقتی مشتریها از خوشحالی و با امیدواری لبخند زدن گفت: و احتمالا به دروازهی خودمون.
به این شوخی بیمزه کسی نخندید
( جز من. اونم به خاطر اینکه مرد خوشتبپ سپیدمو کنف نشه)
یکشنبه، خرداد ۲۱، ۱۳۸۵
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر