یکشنبه، اسفند ۳۰، ۱۳۸۳
بازم عید و بهار و تبریک و اینجور صحبتا
۱- به قول مهشید عزیزم٬ آری گوگل به اتفاق میتوان گرفت:)
۲- ایمیل آذر فخر عزیزم.
کسی که همیشه چون چراغی وبلاگ منو روشن کرده:)...
تعریف کردن زیاد بلد نیستم. خودتون بخونید:
((نازنينم
سالي مملو از سلامتي رفاه .دلخوشي آزادي و اميد و موفقيت برايت آرزو ميكنم .
براي خوانندگان وبلاگت هم سلامتي و صداقت و آرامش و نيت خير و راستي و درستي آرزو ميكنم .
و براي همه مان ايراني آزاد و رها شده از چنگ ستمگران ماليخوليايي .
اميدم آنست كه هرگز دهانها را نبويند كه مبادا گفته باشند دوستت دارم . و حديث سياه كنوني زماني مانند قصه ديو باشد كه براي بچه هاي مان ميگفتيم تا بدانند بدي عاقبت خوبي ندارد .
به مامان بگو باز هم از بابا بپرسد:
جيگرشو داري؟
و از طرف من اين دل و جيگر را به هر دو تبريك بگو . آذر))
۳- اینقدر این چند روزه ایمیلها و کارتهای قشنگ و شاد و امیدوارکننده به دستم رسیده که هر وقت میام پای کامپیوتر کلی انرژی و روحیه میگیرم. کامنتهامم همینطورن!
بازم از همهتون تشکر میکنم. خیلی احساس خوبی دارم. مرسی!!!!
کارتی که یلدای مهربونم برام فرستاده تقدیم میکنم به همگی شما!
۴- آقا تکلیف اونایی که بعد از سال تحویل تا ۱۲ شب امشب میخوان بمیرن یا دنیا بیان چیه؟ روز مرگ یا تولدشون هشتاد و چهار میشه یا هشتادوسه؟ هشتاد و سه که تموم شد. روز اول فروردین هم هنوز نیومده. عجب گیری کردیم ها. بهتره تا فردا زندهبمونیم:)
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر