سه‌شنبه، مهر ۲۱، ۱۳۸۳

برای شوهرتان همسر باشید نه مادرو خواهر...



1- وقتی خانم کارشناسی در جمعمان گفت:
" بچه‌ها، وقتی ازدواج کردید، سعی کنید برای شوهراتون همسر باشید نه خواهر و مادر...
آقایون ایرانی بیشتر دوست دارن زنشون شبیه مادرشون باشه و حتی خودشون رابطه رو به این سمت هدایت می کنن, ولی بعد از یکی دوسال همین رابطه دلشونو می زنه .."
با شنیدن این حرف مثل دانشمندی که دقیقا فهمیده گوینده چی می‌گه و تا ته حرفاشو خونده، سری تکون دادم. و حالا که به خودم رجوع می‌کنم، می‌بینم اصلا منظورشو نفهمیدم:)
کسی هست که یاری کند مرا؟
نظرات شما چه خانم باشید چه آقا، و چه مجرد باشید چه متاهل، برایم بسی مغتنم است!

2- معمولا وقتی می‌خوام از کسی نقل‌قولی بیارم، وقتی می‌خوام باهاش شوخی کنم، وقتی می‌خوام عکسی ازش چاپ کنم، و بیشتر اوقات حتی وقتی می‌خوام بهش لینک بدم سعی می‌کنم ازش اجازه بگیرم. مثلا وقتی به همسر دوم خواستم لینک بدم ازش اجازه خواستم. گفتم ممکنه لینک من ممکنه باعث دردسرت بشه. اشکالی نداره؟ و خودش بزرگواری کرد و گفت نه.
وقتی دفعه‌ی پیش به یاسی لینک دادم، اهمال کردم. گفتم زنی که این‌قدر شجاعه که تموم مسائلشو در در وبلاگش می‌نویسه لابد از نظرش اشکالی نداره خواننده‌های جدید برن بخونن و شاید فکر می‌کردم بشه ازین طریق کمک فکری بهش کرد.
خیلی متاسفم و همینطور ازش معذرت می‌خوام اگه باعث دردسر یراش شدم.
خوب این خیلی بده که ماها این حق رو به خودمون می‌دیم که خیلی سریع در مورد دیگران قضاوت کنیم.
یاسی صبور از من گله‌ای نکرده. تازه گفته خوشحاله که بدون غرض برخورد کردم. با این‌همه متاسفم که تا حدی باعث از بین رفتن تنهایی و خلوتش شدم.


3- نمی‌دونم چرا این پتیشن رو ایرانیای مقیم خارج بیشتر امضا کردن! ایرانی‌های مقیم داخل واقعا مخالف ادامه تحصیل بچه‌های افغانی هستن؟

4- دُم یه کامنت جدید رو گرفتم و رسیدم به نظرخواهی یکی از مطالب قبلیم، دیدم اووووووَه! 60 تا کامنت جدید از طرف آنلاین پوکر و جک‌پات و از این کوفت و زهرماراست. هر 60 تا رو نشستم پاک کردم..فرداش دیدم 80 تا اومده. رفتم به چند نظرخواهی قدیمی‌دیگه‌م سر زدم.دیدم اون‌جاها هم پر شده از این آگهی‌های قمار. آخه بگو مردِ حسابی( مطمئنم مرده، خانوما از این‌کارای بی‌منطق نمی‌کنن) مامانم قمارباز بوده یا بابام؟ که هی ازین تبلیغا برام می‌زنی؟:)

5- این شعر رو لطفا 18+ها بخونن. بعدا نگید نگفتم!

"همسر‌ بی‌وفا"
به کنار رودخانه بردمش
بدین گمان که بی‌شوی است
حال آنکه او شوهر داشت.
قرار ما در شب عید سن ژاک بود.
هنگامی که چراغ‌ها خاموش می‌شوند
و جیرجیرک‌ها به صدا در می‌آیند.
در خلوت آخرین حصار
به پستان‌های خفته‌اش دست کشیدم
و سینه‌اش
چون خوشه‌های سنبل به رویم گشوده شد.
و خشکی دامن آهارزده‌اش
چنان چون پارچه‌ای ابریشمین
که به دوازده کارد توامان دریده باشند
در گوش من صدا کرد.
بر حاشیه‌ جاده‌ها
قله‌های بی‌نور درخت‌ها،‌بزرگ می‌شدند
و افقی از سگ‌ها
در دوردست رودخانه
عوعو می‌کرد.
آنگاه که از بوته‌ی تمشک‌ها
و خارها و جگن‌ها گذشتیم
خواباندمش
و گیسوان بافته پرپشتش
در خاک نرم فرورفت
و چاله‌ای درست کرد.
دستمال گردنم که باز شد
او دامن از تن کند.
و سپس، هنگام که کمربند و ششلولم را گشودم
او سینه‌بند‌های چهارگانه‌اش را.
نه گل‌های مریم و نه حلزون‌ها
پوستی به آن لطافت دارند.
و نه بلورها را در زیر مهتاب
درخششی چنان تابناک است.
ران‌هایش، چون ماهیان لغزنده
بر من لغزیدند
نیمی تمام حرارت،
نیمی پر از برودت
من آن شب چهار نعل
بر مادیانی صدف‌گونه تاختم
بی‌عنان و بی‌رکاب،
من مرد هستم و فاش نمی‌کنم
آنچه‌را که او به من گفته‌است.
تو و دانایی مرا واداشت
تا محتاط‌تر باشم.
آلوده بر بوسه‌ها و شن‌‌ها
از رودخانه گذرش دادم.
تیغه‌های زنبق‌ها
با نسیم شب ستیزه می‌کردند.
من چون کولی کاملی
چنان که بایسته است رفتار کردم.
هنگام وداع
اورا سوزن‌دان بزرگ قشنگی دادم
لیک نخواستم گرفتارش باشم.
چرا که شوی داشت.
و هنگام که به سوی دور می‌رفتیم
مرا گفت، دوشیزه است...
(فدریکو گارسیا لورکا)
ترجمه‌ی: رضا معتمدی
از کتاب:‌آواز‌های کولی

۳ نظر:

ناشناس گفت...

Salam z8un jaan.
z8un.com filter shodeh ?
man ke mizanam migeh, dastresi be in site momken nist.
KHeili khoshhaal shodam inja peidat kardam.
Movafagh baashi.

زيتون گفت...

ممنونم از لطفت:) خوشحال شدم از کامنتت. از طرف بعضی آی اس پی ها متاسفانه فیلتر شدم..

ناشناس گفت...

z8un jaan shayad betoonam komaket konam,mamoolan ensaan haa avval ba mehrabaanihaaye madaraneshoon okht mishan,vali bad az chandin saal in mehraboonihaaye bish az hadd ro doos nadaran,va doos daran har che saritar mostaghel va joda beshan,marda vaghti ezdevaj mikonan kheily doos daran ke khanoomaashoon mohabate ziadi beheshoon dashte bashan,mese madarashoon,va injoor mishe ke khanom ha ham az khoda khaste in kar ro baraye shoharashoon mikonan,vali bad az modati dige shohare maman nemikhad,balke mashooghe mikhad,va zanesh dige nemitoone in kar ro vasash bokone