دوشنبه، خرداد ۳۰، ۱۳۸۴

تحصن زندان اوین

من امروز برای شرکت در فراخوان کانون نویسندگان ایران برای همبستگی با زندانیان سیاسی که اعتصاب‌غذا کردن، رفته‌ بودم اوین .
نیم‌ساعت دیر رسیدم و تقریبا تموم سخنرانی‌ها تموم شده بود.
رئیس‌دانا، سیمین بهبهانی، هما زرافشان، علی‌اشرف درویشیان، و مادر زندانی سیاسی و... چطوری حرفاشونو نیم‌ساعته زده‌‌بودن !
با این خیلی زود راه افتادم انگار راننده‌ی ما وقتی مقصدمونو فهمید از روی قصد و غرض مارو این‌قدر دیر رسوند. تا حالا نشده بود راننده تو یه مسافت یه‌ساعته بگه می‌خوام بین راه ناهار بخورم. بعد بگه تا چایی‌مو نخورم راه نمی‌یفتم. بعد بره پمپ بنزین و بعد از بنزین‌زدن یه ربع با کارگر اونجا خوش‌و بش کنه..
بالاخره رسیدیم دم هتل اوین و پیاده شدیم. همین‌جور جمعیت بود که میومدن سر خیابون اوین وتاکسی می‌گرفتن و می‌رفتن جلوی زندان. ما هم یه ماشین گرفتیم و وقتی به راننده گفتیم جلوی زندان می‌ریم. یه کم جا خورد. چند متر مونده به اونجا تعداد زیادیپلیس‌ها و تجمع مردم و صدای شعارها رو که شنید از ترس نزدیک بود پس بیفته. کمی سرعتش رو کم کرد..
یهو پلیسی جلو ماشین ما پرید و به راننده گفت پیاده‌شون نکن. زود برو... راننده‌ی مسافر‌کش از ترس سرما داد می‌زد ترو خدا پیاده نشید ماشینمو ازم می‌گیرن... ولی ما به جیغ و دادش توجه نکردیم و از ماشین درحال حرکت پریدیم پایین.
جمعیت که پشت پلیس‌ها دیده می‌شدن شعار می‌دادن: زندانی سیاسی آزاد باید گردد!
پلیس‌ها بهمون گفتن برگردید مراسمتون تموم شده. ولی ما محل نذاشتیم و به سمت مردم رفتیم.
دوسه لباس شخصی اومدن جلو سعی می‌کردن با ارعاب و پرخاش مارو بترسونن. کمی سخت از بینشون رد شدیم و دیدیم چند پلیس همه رو دارن متفرق می‌کنن و بچه‌ها هم گفتن متاسفانه برنامه تموم شد.
حالا یه عده از جمله سخن‌ران‌ها،‌ داشتن می‌رفتن و جمعیت زیادی داشتن تازه میومدن به مراسم.
هاج و واج اون وسطا می‌چرخیدیم و چند عکس هم گرفتیم که همه‌ش تهدید به گرفتن دوربین شدیم. تا اونجایی که دیدم به پسرا هیچی نمی‌گفتن زورشون به خانوما می‌رسید. چند چهره‌ی آشنا دیدم. چند بلاگر آشنا دیدم که حتما بعدا گزارششون رو می‌نویسن. داشتن مصاحبه می‌کردن. دوربین و ژستشون هم به شدت حرفه‌ای بود:)

× نکته‌ای که برام جالب بود این‌بود که تعداد افراد مسن بیشتر از جوونا بود.
× چند اطلاعاتی لباس شخصی بین جمعیت بودن و از همه عکس می‌گرفتن.(اطلاعاتی بودنشون رو از اینجا فهمیدم که دوربینشون رو از افسرها می‌گرفتن و با مردم بسیار بد و بی‌ادبانه حرف می‌زدن. و همینطور که در پایین نوشتم چندتاشونم دوربین از دست خانوما می‌کشیدن یا دست می‌پیچوندن یا به طور زشتی مردم رو هل می‌دادن که زودتر برن.

× اون دو خانمی که پلاکارد پارچه‌ای دستشون بود گفتن که فردا از ساعت 9 صبح تا 5 عصر همون‌جا تحصنه.
پ.ن. متاسفانه خبردار شدم که مامورها به متحصنین حمله‌ور شدن و چند‌نفر(؟) رو روانه‌ی بیمارستان کردن.

× کاش می‌تونستیم خبری از پشت دیوار بگیریم که حال اعتصاب‌غذا کننده‌ها بخصوص زرافشان عزیز چطوره.

× یکی از دوستان احمد باطبی رو اونجا دیدم که خبر جالبی از احمد نمی‌داد... امیدوارم خبرش راست نباشه. انتظار همکاری احمد با هر اپوزیسیونی رو داشتم جز .....

x دکتر یزدی هم اونجا بود. می‌گفتن در همایش معین که ساعت 5 برگزار شده هم بوده. لابد از اینجا رفته اونجا.

× وقتی دیدیم واقعا دیگه خبری نیست، پیاده به سمت تجریش حرکت کردیم.

× در تجریش خبرهایی بود که بعدا می‌نویسم...

× سبیل‌باروتی با شوهر دوستم(خائنین بالفطره) ساعت ۵ رفتن به همایش معین. منم دوست داشتم برم ببینم چه‌خبره اما به خاطر دوستم که نمیومد و کلی باهاش حرف داشتم نرفتم.



عکس: ماشین‌پلیس‌های گشت مرتب در رفت و آمد بودن

عکس: پلیس‌های دم زندان اوین

عکس: آقا پلیسه می‌گفت کوپن‌ وفتتون تموم شده! پس چرا نمی‌رین؟

عکس جاسوس کثیف‌جمهوری‌اسلامی!
او اولش با پرخاش اومد وسط و از همه خواست متفرق بشن. دوربین چند نفر رو هم گرفت که خانوم‌ها با جیغ‌وداد ازش پس گرفتن و بعد دید که ول‌معطله، شروع کرد دونه‌دونه از آدما فیلمبرداری کردن از نزدیک... و بعد رفت اون پشت از دور!



عکس: کنار دیوار اوین. سخنران‌ها رفتن و تازه جمعیت داره میاد و هیچکس دلش نمیاد بره...

عکس: ساعت ۵ تقریبا همه متفرق شده بودن.


- گزارش دوست ۲۶ ساله‌ی عباس معروفی...

- گزارش تصویری برونکا از تجمع جلوی زندان اوین.

- گزارش فرهاد رجبعلی در وبلاگ وب‌نامه... راست می‌گه، این همه عجله چرا؟!

- بیانیه و اسامی اعضای کمیته‌ی اعتصاب کننده‌ها رو در تریبون فمینیستی بخونید.

ایندفعه برای کیفیت پایین عکسا بهانه دارم.
در همون بدو ورود یه لباس شخصی بی‌شعور برای اینکه قاطی جمعیت نشم یواشکی اومد جلو و وقتی اومدم از هیکل گنده‌ش رد شم، همچین دستمو پیچوند که هنوز هم دستم درد می‌کنه و می‌لرزه...
الهی که خیر نبینی حمومی (لباس شخصی)...



این‌عکس واضح‌شده رو دوست‌عزیزی به اسم کارن جونز برام فرستاده. متاسفانه فونت ای‌میلشو نتونستم بخونم..

۲ نظر:

ناشناس گفت...

وبلاگت خیلی بیشتر فیلتر شده . به هیچ وجه باز نمی شه. حتی با فیلتر شکن. می گم حالا که رفتی رای دادی و از صف طولانی نوشتی و به احمدی نژاد بد گفتی فیلترت قوی تر شده ها. خدا به فریادمون برسه اگه این مردک رای بیاره

ناشناس گفت...

جنگ زرگري يا رقابت واقعي؟
آيا در دقيقه نود احمدي برگ برنده را رو خواهد کرد؟

هاشمي و احمدي هردو سابقه جنايت دارند. ودر اين مورد هيچ کدام پاک تر از ديگري نيست.

قرائني حاکي است احمدي نژاد حداقل خوب تو شهرداري کار کرده نسبت به هاشمي و کمتر دزدي کرده و معقولانه و بامشورت متخصصين کار کرده و قول داده که درصورت برنده شدن دست اکثريت محروم جامعه را بگيرد.
شايع کرده اند احمدي نژاد تا کنون همواره به وعده هاي خود عمل کرده.
احمدي نژاد در چند مجلس نيمه عمومي گفته است که اصلا قصد ندارد حجاب را تحميل کند و اينترنت را محدود کند و گفته او مخالف شيوه هاي تندروي گذشته حکومت است و باز کردن فضاي اجتماعي نيز در برنامه او قرار دارد. او اعلام کرده به کارخانه داران وسرمايه داران عادي هيچ فشاري واقع نخواهد شد و بلکه دست اقازاده هاي رانت خوار که باعث فقر مردم شده اند را از ثروت مردم کوتاه خواهد کرد.همچنين اعلام کرده مخالف سرمايه گذاري خارجي نيست.
احمدي نژاد اعلام کرده جوانان در صورت برنده شدن او تحت هيچ فشاري قرار نخواهند گرفت و تمام تبليغاتي که مي شود که او مي خواهد جو جامعه را به دوران ماقبل دوم خرداد بازگرداند را تکذيب کرده است.
تا انتخابات دور دوم زمان کوتاهي مانده است و چند برنامه تبليغاتي تلويزيوني هست که ميليونها ايراني و تمام جهانيان در انتظار اين برنامه ها هستند.
در حال حاضر مردم تهران و شهرهاي بزرگ در وحشت قدرت گرفتن احمدي هستند چون شايعات شديدي رواج دارد که در صورت به قدرت رسيدن احمدي جامعه بسته و متحجرين به قدرت خواهند رسيد که در محافل کوچک احمدي نژاد اين موارد را کاملا تکذيب کرده است.
حال اگر احمدي نژاد يک مترسک حساب شده و تحت کنترل هاشمي جهت جو سازي نباشد و واقعا قصد دارد که هاشمي را از صحنه خارج کند و به بهبود وضع فقرا و سالم سازي اقتصاد و قطع دست آقا زاده ها بپردازد فرصت خواهد داشت تا در تلويزيون تمام اين شايعات را واضح و آشکار تکذيب کند و مردم وحشت زده را آرام کرده بلکه هوادار خود کنند . اگر چنين کند اکثريت مردم چون از هاشمي متنفرند و مي دانند که ميلياردها دلار از ثروت مردم ايران را دربانکهاي خارج به حساب خويش واريز کرده و همچنين آمر به قتل هاي زنجيره اي مي باشد يا در انتخابات شرکت نخواهند کرد يا راي ها به حساب احمدي نژاد واريز مي شود.
در غير اين صورت اگر احمدي در تلويزيون مردم را از شک خارج نکند مشخص مي شود که او هم عامل رفسنجاني است و همانطور که هاشمي با پول هايي که از کيسه ملت به نفع خود خرج مي کند و رزق و روزي بهنود و حسين درخشان و نيک آهنگ کوثر را به همراه هزينه هاي چند شبکه لس آنجلسي تامين مي کند، احمدي نژاد را هم در دست دارد. احمدي نژاد هم يک مترسک کوک شده توسط هاشمي است.
در اين صورت مي توان اطمينان داشت که همانطور که بهنود و شمس الواعظين و ابراهيم نبوي ... سوپاپ اطمينان هاشمي هستند تا نارضايتي قشر تحصيل کرده و مخالفين را به سمت دوستي با هاشمي هدايت کنند.
احمدي هم سوپاپ اطمينان هاشمي است تا اولا در نقش يک لولوخرخره مردم را به سمت هاشمي هدايت کند و ثانيا دادخواهي مردم فقير را نيز به ناکجا آباد بده و اگر روزي تقي به توقي خورد اين بار او فقرا را به سوي دوستي با هاشمي هدايت کند . کاري که مخالفين پوشالي ديروز هاشمي امروز انجام مي دهند.
هاشمي خليفه اي بسيار بخشنده است که هميشه از کيسه ملت مي بخشد. آيا سفره او تا اين حد گسترده است؟