جمعه، خرداد ۱۴، ۱۳۸۹

عین سگ از 22 خرداد می ترسن!

1- از افاضات زیتون در فیس بوک :
وقتی رهبر به اشتباهش برای گفتن 22 خرداد به جای 22 بهمن اعتراف کرد کلی ذوق کردم. وقتی کلمه سگ رو به کار برد بیشتر خوشحال شدم فهمیدم عین سگ از نزدیک شدن 22 خرداد ترسیده اند.

2- ظاهرا ما داخل کشوری ها اعصاب مصاب درستی نداریم که بشینیم سخن رانی ها رو گوش کنیم . خوشحالم بعضی ها بخصوص خارج کشوری ها نشستن مو رو از ماست کشیدن و تموم سوتی ها رو درآوردن.
یکی برام نوشته: (موقع سخنرانی سید حسن خمینی) برادران شعار می دادن مرگ بر موسوی سید حسن گفت صبر کنید رهبر بیایند به ایشان ابراز احساسات کنید.


3- از یک ماه قبل به هر شهری دستور داده بودن چقدر آدم(!) باید برای مراسم امروز بیان. و طبق نوشته روزنامه همشهری واحد غرب تهران, کرج قول 60 هزار نفرو داده بود. حالا شما حساب کنید اگه از هر شهری همینقدر قرار بود بیان و براشون بودجه (!) تخصیص دادن. با دیدن جمعییت امروز شما حساب کنید فراری های رو.

4- شماره موبایل ستاد خبری وزارت اطلاعات: 6000113
دیروز صبح با صدای زنگ اس ام اس موبایلم از خواب پریدم, وزارت اطلاعات خواسته بود اسمشو نبر رو تنها نگذاریم. چند دقیقه بعد یک اس ام اس دیگر که هر کی برای مراسم فردا نیاد ضد انقلابه و همینطور تا شب چند تای دیگه با همین مضمون اومد که مثلا یادگار امام تو وصیت نامه ش گفته اطاعت از خامه ای اطاعت از امام است و یه همچین خزعبلاتی.
هر بچه ای می فهمید که اینا چقدر براشون مهمه مردم برای مراسم نماز جمعه 14 خرداد -ارتحال امام_ که تو مرقد برگزار می شه بیان و بترسن از اعتراض.

5- من اگه یه ذره شک داشتم که امسال مردم دست از تظاهرات و اعتراض می کشن خوشبختانه رهبر فرزانه شکم را به کلی برطرف کرد. به سهم خودم از ایشون تشکر می کنم.

6- عجیبه, امروز سالروز رحلت امام خمینی کانال پی ام سی برنامه های شادشو قطع نکرده بود و مدام شهرام صولتی داشت می خوند که سلام عزیزم, عزیزم سلام, دوست دارم عاشقتم یه کلام.
روز رحلت حضرت زهرا هم همینطور.
مگه پی ام سل مال رفسنجانی نیست؟

7- دیروز توی چند میدون کرج به مناسبت تولد حضرت زهرا آذین بندی کرده بودن و عین تولد امام دوازدهم داربست زده بودن و شربت و شیرینی پخش می کردن. البته نه به صورت مردمی و خود جوش. به صورت بسیج جوش..

8- یکی از بامزه ترین متنهایی که در مورد روز مادر نوشته شده:
مادر دوست داشتنی من...


9- یکی از بدترین صحنه های عمرمو در بعداز ظهر چهارشنبه 22 خرداد در میدون آزادگان کرج دیدم.
پسری به قصد خودکشی رفته بود بالای برج یادمان.
برج یادمان از یه جهت معروفه. اگه یادتون باشه, دوسه سال پیش فیلمی از تلویزیون بالای این مجتمع پخش شد .که خیی سر وصدا کرد
پسر رو می دیدیم که پاشو می ذاره این ور و الانه که بیفته و بعد انگار که پشیمون بشه می رفت کنار. مردم زیادی جمع شده بودن و هر کدون یه چیزی می گفت دوسه روزی از اعدام فرزاد کمانگر گذشته بود و جو خیلی ملتهب بود. یکی می گفت یا جوونامونو می کشن و یا وادارشون می کنن به خودکشی.
یکی می گفت لابد عاشق بوده. اون یکی می گفت لابد از کار اخراجش کردن. اکثرا به حکومت فحش میدادن که به فکر جوون ها نیست و نه کاری دارن و نه خونه ای, حقوقا پایینه و حتی اگه سر کار برن نمی تونن خانواده تشکیل بدن. چند نفری براش گریه می کردن. چند نفری دعا می خوندن. دوسه تا پسر بامزه سوت می زدن که یالله بپر پایین. می خوایم بریم تا به کارامون برسیم. چیزی نگذشت که نیروی انتظامی و آتیش نشانی وخبرنگار و عکاس ریختن اونجا. فکر می کنم یه ساعت طول کشید تا از اونطرف پشت بوم راضیش کردن بیاد پایین. فوری گرفتنش و عین یه مجرم پرتش کردن تو ماشین پلیس و بردنش.
تا چندین روز تو صفحه های حوادث ازش خبری چاپ نشد . تا ... درست هفت روز بعد, روز چهارشنبه 29 اردنبهشت خبر کوچکی تو همشهری زده بودن با این مصمون:
پسری در اثر مصرف بیش از حد مواد مخدر دچار توهم شده بود و رفته بود روی پشت بوم یکی از برج های کرج و نیم ساعتی وقت مردم و مسئولین رو گرفت.
(با اون حالتی که میومد لبه پشت بوم مطمئنم اگه گیچ بود حتما می افتاد)

10- 22 خرداد, ساعت 4 بعد از ظهر از میدون امام حسین تا آزادی.
اگه ساعت و مسیر اشتباه ست لطفا تو نظرخواهی بهم خبر بدین

لینک در بالاترین