جمعه، خرداد ۰۶، ۱۳۸۴

بازارچه

1- هیچ کجا هیچ زمان
فریاد زندگی بی‌جواب نمانده‌ است.
به صداهای دور گوش می‌دهم از دور
به صدای من گوش می‌دهند
من زنده‌ام
فریاد من بی‌جواب نیست،
قلب خوب تو جواب فریاد من است...
(احمد شاملو)

2- "انجمن یاری" فردا بازارچه‌ای به نفع زلزله‌‌زدگان بم برای تکمیل ساختمان هنرستان آنجا ترتیب داده‌است.
فعلا که دولت و دولتیان سرشون به کارای مهم‌مهم گرمه، این ما هستیم که باید به درد هم برسیم. با وجود این‌همه کمک،‌ بم هنوز ساخته نشده. استان کرمان هنوز می‌لرزه. هفته‌ی پیش کرمانی‌ها شب رو با ترس و لرز در خیابان‌ها خوابیدن.
در این بازارچه همه چیز می‌فروشن. می‌تونی پیاز‌داغ، سیر‌داغ شش‌ماهه‌تو بخری. ترشی بادمجون، کیک، روسری، شال(که ایشالله امسال آخرین سالیه که می‌پوشیم)، ساک، گلدون، صنایع‌دستی و... خلاصه همه‌چیز. البته بیشترش خوراکیه.
تموم سودش می‌ره برای ساختن هنرستان بم.
زمان: جمعه، ششم خرداد 84، 11 صبح تا 5 بعدازظهر. به‌خاطر تنبل‌ها صبح دیر شروع می‌شه:)
قرار ما: شهرک غرب، فاز دو، خیابان هرمزان، برج‌های هرمزان. برج 11، سالن اجتماعات.

- اوا خاک عالم بادمجونا و پیاز‌داغام سوخت!

پارسال ماه رمضون بازاچه‌ی خوراک دیگری بر پا بود که شادی صدر هم با دخترش باران در اون شرکت کرد و خرید هم کرد:) یاد بگیرید.
پارسال چندتا عکس از اون روز گذاشتم. امروز هم چندتا دیگه‌شو می‌ذارم.


شادی رو که می‌شناسین. اون کوچولو خوشگله‌هم دریاست. اون آقا خوش‌تیپه هم آقا و سرور خانواده‌ست.(خوب نوشتم خورشید‌خانوم جان؟:) )


از شیرمرغ تا جون آدمیزاد.

3- امروز صبح، شهر اردبیل٬ مقارن با مرگ مؤذن معروف مؤذن‌زاده‌ی اردبیلی٬ برای ابراز هم‌دردی، لرزید.

4- به طور تصادفی دیشب این لینک رو پیدا کردم که ترجمه‌ی یکی از مطالب قدیمم در مورد انتخاباته:)
جالبه هنوز یه عده فکر می‌کنن باید حتما تو شناسنامه‌شون مهر بخوره تا بتونن تو این مملکت نفس بکشن. آقا جان، دیگه این خبرا نیست.
بعضیا می‌گن رأی سفید می‌دیم.
به نظر من ‌رأی سفید خیلی بدتر از رأی به بدترینشونه! چون نشونه‌ی ترسه! رأی سفید هم اینا رو خوشحال می‌کنه.

5- مبارکه! سازمان تجارت جهانی هم داره پیشنهاد عضویت ایران رو بررسی می کنه .
- فکر کنم انتخاب رفسنجانی از پیش تعیین شده.
طفلکی رفی‌جان راست می‌گه، من یه دلار تو دهنم کردم خیلی تلخ بود. بخصوص اگه دلارش نفتی باشه مزه‌ش عین دُم ِماره(یه چیزی مثل زقنبوت) :(

6- مجید زهری، چهار مطلب بسیار خوب درباره‌ی فرم و ساختار قصه در وبلاگشون گذاشتن. خوندنشو به همه‌ی کسایی که به ادبیات علاقه دارن پیشنهاد می‌کنم.
ما تو درسامون اینا رو داشتیم، ولی ایشون بسیار خوب و روون، بامثال توضیح دادن.
(1) در این قسمت یکی از داستان‌های علی‌قدیمی دراز شده:)
(2)
(3)
(4)
(5)

پ.ن.
این اولین بار نیست که شوخیام برام دردسردرست می‌کنه و باعث سوءتفاهم می‌شه.
در کمال تاسف امیدوار هم نیستم آخریش باشه:(
امروز متوجه شدم شوخی‌یی که فکر می‌کردم باعث خند‌ه‌ی آقای زهری بشه ایشون رو ناراحت کرده.
ازشون رسما معذرت می خوام.

۷- شعار زیتونی:
ما می‌گیم حکومتو نمی‌خواهیم
رئیس جمهور عوض می‌شه.
:D




۸- ريو ريو رَ رَ ريو
نوشته‌ی دیگری از مرضیه‌ ستوده

هیچ نظری موجود نیست: