دوشنبه، مرداد ۰۲، ۱۳۹۱

به جای قوانین اسلامی قوانین انسانی وضع کنیم! 1- مهریه...

در این ده سال وبلاگ‌نویسی عقایدمو در مورد حقوق زنان بارها گفتم. تا بن استخوان طرفدار حقوق برابر زنان و مردان هستم و البته یکی از مخالفان سرسخت مهریه.
درسته که بعضی زن‌ها مهریه رو به عنوان اهرم فشاری برای طلاق ندادن مرد در صورت اکراه از ادامه ازدواج استفاده می‌کنن و بعضی به عنوان سرمایه‌ای برای زندگی سخت بعد از طلاق... و اینا همه به خاطر نقص قوانین ماست.
اول بگم که از حدود هفت‌هزار زندانی مرد در ایران به خاطر مهریه، حدود شش‌هزار و خورده‌ایش در کرج و تهران زندانی هستن و در شهرهای دیگر این مسئله بیشتر با ریش‌سفیدی فامیل حل و فصل می‌شه.
واقعا دلم برای اون هفت‌هزار زندانی مرد که مجبورن بهترین سالهای جوونی‌شونو به خاطر یک اشتباه پشت میله‌ها بگذرونن می‌سوزه، حالا اصرار زن به خاطر چشم و هم‌چشمی با دخترخاله دختر عمه بوده یا طبق قانون قدیمی کی مهریه رو داده کی گرفته چشم بسته هر چی پدرمادرا گفتن، گفته چشم و زیرشو امضا کرده.
و همچنین برای صدهاهزار مردی که به جرم دوسه‌ماه(بیشتر یا کمتر) زندگی کردن یا حتی زندگی نکردن با زنی مجبورن تا صدها ماه ماهی یک سکه (بیشتر یا کمتر) بدن.
شما پولدارارو نگاه نکنید، بعضی از آقایون کارگر یا کارمند مجبورن دو شیفت کار کنن که حقوق یک شیفتشون بره برای سکه مهریه.
یه نمونه‌شو از یه خانم تو باشگاه ورزشی شنیدم. این خانم جوون حدود27 ساله‌شه. خیلی شوخ و شنگ و خوش‌برو روست. به مدد دوستان پسر متعددی که داره وضع مالی خیلی خوبی داره و به قول خودش حسابی داره خوش می‌گذرونه.
خودش می‌گفت: هفت هشت سال پیش با یه مرد "زیادی‌خوب" کارمند ازدواج کردم. اینقدر ساده و بی‌شیله‌پیله بود که دلمو زد. با مردان دیگر دوست می‌شدم و می‌رفتم صفا. شوهرم فهمید. گفت طلاق بگیریم اما به کسی نگیم چرا. گفتم حوصله بچه‌‌داری ندارم بچه هم مال خودت مهریه‌ام رو هم بده. قبول کرد.
اون موقعا، سکه نسبتا ارزون بود و دادگاه ماهی یک سکه براش نوشت. بعد از مدتی با یه خانم معلم دبستان که قراردادیه (نه استخدام دائم) ازدواج کرد. از او هم یه بچه داره و الحق به دختر من بهتر از بچه‌ی خودش می‌رسه. اینو وقتی ماه به ماه دخترمو می‌بینم و همون ماهی یه روز هم حوصله‌شو ندارم می‌فهمم که چقدر از اینکه اون زن باباش شده راضیه و دوستش داره و می‌گه تا حالا حتی با صدای بلند باهاش حرف نزده.
می‌گفت شوهر سابقم حقوقش 400 تومنه و خانمش 300 تومن، و باید چقدر اضافه‌کاری کنن تا بتونن دوتایی سکه منو جور کنن. دخترم می‌گفت گاهی شوهرسابقم و زنش غذای درست حسابی نمی‌خورن می‌گن رژیم داریم ولی به بچه‌ها می‌دن.
خیلی ناراحت شدم گفتم: تو که وضع مالیت خوبه، اونا هر دو کارمند با دو تا بچه که اینروزا چقدر خرج دارن، دلت نمی‌سوزه؟
گفت چشمش کور، دنده‌ش نرم! می‌خواست مهریه‌ام نکنه و قاه قاه خندید.
به طلاهای پهن آخرین مدلی که گردنش بود نگاه کردم و به گذشت شوهر فکر کردم . کافی بود ثابت کنه در ازدواج خیانت کرده و نگفته.
چی بگم وقتی خودشون راضی‌ین!
اما این چه قوانین قرون وسطاییه که ما داریم!
به نظرم همه‌ی قوانین تو مملکت ما باید از نو نوشته بشن.
به جای قوانین اسلامی قوانین انسانی وضع کنیم!

بالاترین

هیچ نظری موجود نیست: