دوشنبه، مرداد ۰۳، ۱۳۸۴

گروهبان قندعلی

شکوهی در جانم تنوره می‌کشد
گویی از پاک‌ترین هوای کوهستانی
لبالب
قدحی در کشیده‌ام.
در فرصت میان ستاره‌ها
شلنگ‌انداز
رقصی می‌کنم،
دیوانه
به تماشای من بیا...
(شاملو)

----------------
هر کار می‌کنم تو ورد نمی‌تونم تایپ کنم. مرتب ارور می‌ده.
اینجا هم که اگه آفلاین بنویسم یهو موقع ارسال نوشته‌ها می‌پره. آنلاین هم راستش وسعم نمی‌رسه .
وگرنه کلی حرف دارم از جمعه، از کوهی که تنهایی رفتم. بعدش رالی اتوموبیل‌سواری و بعدترش .... جاده چالوس همیشه زیبا که دسته‌جمعی رفتیم. رودخونه‌ی پر آب و زمردیش و ...
رعد و برق دیشب که تا نزدیکای صبح ادامه داشت و ما تو بالکن نشستیم و تماشا کردیم... و هوای خنک و... دیگه..:)

امیدوارم بتونم فردا ساعت ۵ تا ۷ برم امامزاده طاهر،‌مزار شاملو . از هفته‌ی پیش برای همین‌ روز و همین ساعت برام جلسه‌گذاشتن. اکاش بتونم از زیرش در رم یا... چطوره برم همه‌رو از جلسه با خودم بکشونم اونجا:)

----------------------
آبنوس:‌ حتی گروهبان قندعلی هم فکرش رو نمی‌کرد احمدی نژاد رئیس‌جمهور بشه. به قول سرکار استوار عجب پلیتیکی خوردیم!!!

هیچ نظری موجود نیست: